وبلاگ نویسان ایرانی هر یک از زاویه ای خاص به این موضوع پرداخته اند. نکته جالب اینجاست که فارغ از محل زندگی وبلاگ نویس ها، در وبلاگستان فارسی اشتراک نظری انکار ناشدنی حول این مبحث دیده می شود.
بسیاری از این وبلاگ نویسان ایرانی حتی به رغم بیان غیر دینی خود، همخوان بودن انتشار کاریکاتورها با آزادی بیان را زیر سوال برده اند.
وبلاگ نویسان مذهبی تر پا را فراتر گذاشته و غربی ها را متهم به برخورد غیر برابر با موضوعات مشابه می کنند و برای مثال می پرسند آیا چنین کاریکاتورهایی در مورد هولوکاست یا باورهای دین یهود تحمل می شود؟
موضع نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست ایرانی که خود در سال ۲۰۰۰ به واسطه یکی از کاریکاتورهایش به زندان رفت در وبلاگستان فارسی بازتاب گسترده ای داشته است.
نیک آهنگ کوثر در مطلبی پیرامون این موضوع نوشته: "کاریکاتوریست مطبوعاتی می داند که قلمش می تواند چقدر آسیب زننده باشد، و گاه بعد از گذر زمان خدا را شکر میکند که فلان روز، سردبیرش فلان اثرش را از زیر چاپ در آورده و حذف کرده، چرا که می توانسته باعث رنجش گروه بزرگی شود".
تنها در روز سوم فوریه بالغ بر ۱۸۰۰ مطلب حاوی کلمه "دانمارک" در وبلاگ های انگلیسی زبان منتشر شده است - آمار سایت تکنوراتی |
هرچند به گفته نیک آهنگ کوثر، بسیاری از کاریکاتوریست های کانادایی چندان با همکاران اروپایی خود موافق نیستند، برخی از وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران غربی این مورد و پیامدهای آن را موضوع بحث در مورد خطوط قرمز آزادی بیان قرار داده اند.
در مجموع، آمار مطالبی که در وبلاگ های دنیا پیرامون این موضوع نوشته شده در روزهای اخیر به شدت افزایش یافته اند.
بر اساس آمار سایت تکنوراتی، که موضوعات منتشره در وبلاگ ها را جستجو می کند، در هفته گذشته نزدیک به ۱۰۰ هزار مطلب که به نوعی کلمه دانمارک، محمد یا کاریکاتور در آن ها بکار رفته به زبان انگلیسی منتشر شده است.
بر اساس آمار همین سایت، در حالی که پیش از این معمولا روزانه ۴۰۰ مطلب حاوی کلمه دانمارک در وبلاگ های انگلیسی زبان منتشر می شده، تنها در روز سوم فوریه بالغ بر ۱۸۰۰ مطلب حاوی کلمه "دانمارک" منتشر شده است.
بکاربردن دیگر کلمات مرتبط با کاریکاتورهای پیامبر اسلام نیز به همین میزان در وبلاگ ها افزایش یافته است. برای نمونه، بکار رفتن نام روزنامه دانمارکی "یولاندز پستن" از کمتر از ۱۰۰ مورد در روز به ۱۰۰۰ مورد رسیده، کلمه "محمد" از حدود ۱۰۰ مورد به ۷۰۰ مورد و کلمه "کاریکاتور" از حدود ۱۲۰۰ مورد در روز به بیش از ۳۰۰۰ مورد افزایش یافته است. نباید نادیده گرفت که در آمار فوق تنها نگارش انگلیسی این کلمات مورد محاسبه قرار گرفته است.
در زیر چند نمونه از نقطه نظرات وبلاگ های فارسی و انگلیسی زبان پیرامون انتشار کاریکاتورهای پیامبر اسلام را می خوانید:
"دوستداران محمد" وبلاگی است جهت پوشش دادن به اخبار و مقالاتی که در مورد اقدام نشریات اروپایی منتشر شده اند |
به شخصه آدم مذهبی ای نیستم اما شدیدا به احترام به حقوق دیگران معتقدم. از این روست که چاپ این کاریکاتورها را محکوم می کنم. دانمارکی ها می گویند ما دین را فدای آزادی بیان نمی کنیم اما آیا آزادی بیان از نظر آن ها حتی توهین به اعتقادات دیگران را نیز شامل می شود؟
مگر قاعده دموکراسی و رعایت حقوق فردی و آزادی بیان این نیست که تا جایی مجاز است که وارد حریم دیگری نشود و او را آزار نرساند پس چرا در این کشورهایی که اینچنین ادعای آزادی دارند خود حقوق اقلیت ها را زیرپا می گذارند؟ آیا در این کشورها توهین به حضرت مسیح آزاد است؟ یعنی هیچ خط قرمزی برای مطبوعات در این کشورها وجود ندارد؟
در ضمن ساده اندیشی است اگر کسی بگوید اروپاییان به این خاطر چنین توهین هایی می کنند که کشورهای مسلمان دنیا را به آشوب کشانده اند و غربیان از ناحیه اینان احساس خطر می کنند حتی اگر این نظر که دنیا از ناحیه خاورمیانه احساس خطر می کند درست باشد بازهم توجیه مناسبی برای توهین به مقدسات اسلام نیست.
من دوست داشتم فکر کنم بعنوان نصف آمریکایی و نصف ایرانی، موضعی منحصر به فرد در این مورد دارم، اما واقعیت اینه که اینطور نیست. هیچ کس در جهان غرب چنین موضعی ندارد و مشکل همین جاست.
قطع ارتباط بنیادینی میان اندیشه غربی و اسلامی وجود دارد. برخورد افراطی مسلمانان در گوشه و کنار جهان برای خیلی از جمله خود من، کمتر قابل فهم است. آزادی بیان اگر مهمترین ایده های غربی نباشد از مهمترین آنهاست.
داشتن آزادی اعتراض، حق اولیه است اما محدوده هایی برای اعتراض هست. نابود کردن یک سفارت معقول نیست. وحشیانه و احمقانه است. بله، دانمارکی ها به خیلی از مسلمانان توهین کردند، اما می دونین چیه، این حق "یولاندز پستن" بود که آنها را چاپ کنه.
احتیاجی نیست سفارت دانمارک رو فقط بخاطر اینکه یک روزنامه در آن کشور عملی توهین آمیز انجام داده آتش زد. ... تفاوت های فرهنگی بسیار گسترده اند. اینکه چگونه دو طرف راه میانه ای را بر می گزینند سوالی است که نمی دانم آیا جوابی برایش هست یا خیر ...
... برای ایجاد دنیای آزاد و عاری از خشونت ضرورت دارد سازمانهای بین المللی با تصویب قوانینی الزامی، تمهیدی بیندیشند تا مقدسات مسلم همه ادیان مثل خدا و پیامبران و کتابهای آسمانی از اهانت مصون بمانند. این فقط یک ضرورت دینی نیست، یک نیاز اجتماعی و سیاسی جهان برای دور کردن جامعه بشری از خشونت و درگیری است و به نفع همه انسانها - حتی سکولارها و ضد دین ها - است.
راه مبارزه با رادیکالسیم مذهبی و ایجاد دنیای عاری از خشونت نیز پرهیز از اهانت به مقدسات ادیان است. حتی غرب هم اگر بخواهد از آزادی و لیبرالیسم حراست کند، باید جلو اهانت به مقدسات ادیان را بگیرد. البته مسلمانان نیز برای دفاع از اسلام و ارزشهای فرهنگی اسلامی باید از اهانت به مقدسات سایر ادیان بپرهیزند.
... اونجور که ما از احادیت شنیدیم خود حضرت محمد بسیار اهل بذله گوئی و شوخی بوده و اصلا به عصبانیت و خشکی پیروانش نبوده. حالا اگر خودشون تشریف بیارن، به خاطر ظرافت ذهن کاریکاتوریست ها از جامعه اسلامی امروز خنده بر لبان مبارکشون ساطع نمیشه؟
... در ضمن اینها که به کاریکاتور محمد اعتراض میکنند چرا به کاریکاتورهای خدا اعتراض نمیکنند؟ خدا که از محمد بالاتر و مقدس تره؟
فرنگوپولیس: سکولاریسم در خود به مذهب تبدیل شده و بعضی از حامیان آن تا حد بنیادگرایی هم می روند |
من فکر می کنم که مقوله هایی مثل "آزادی" و "دموکراسی" و "سکولاریسم" در دنیای امروزی ما شکل تقدس به خود گرفته اند. یعنی سکولاریسم در خود به مذهب تبدیل شده و بعضی از حامیان آن تا حد بنیادگرایی هم می روند.
... و این کارتون ها هم در مقطعی از تاریخ و در مکانی چاپ شده اند که جو ضد اسلام و مسلمانان باعث شده که مهاجران مسلمان مورد تبعیض و تنفر جوامعی که در آن زندگی می کنند قرار بگیرند. ... نمی شود تحت نام "آزادی بیان" خشونتی که این کارتون ها در سطح ملی و فراملی به همراه دارند را نادیده گرفت.
... بنیادگرایی مذهبی، تصویر آیینه ای بنیادگرایی سکولار است. حالا خشونتش چه به اسم آزادی بیان باشد چه به اسم محمد، چه به اسم مسیح، چه به اسم شیوا، چه به اسم موسی.
اعتراض یکپارچه و گسترده مسلمانان جهان به دولت دانمارک و تحریریه روزنامه "یولاندز پستن" نه تنها در اعتقادات مذهبی مسلمانان ریشه دارد، بلکه بیش از هر چیز از بحران هویتی نشان دارد که از شروع انقلاب اسلامی در ایران هر دم بر ابعاد آن افزوده می شود.
جنگ های اخیر با ابعاد جهانی و فرا ملی در خاورمیانه تنها جنگ میان غرب و جهان اسلام نیست. این جنگ ها، جنگ هویت است. مسلمانان استعمار شده در یکسو قرار دارند و مسیحیان و صهیونیست های استعمارگر در سوی دیگر.
من اغلب از این نالیده ام که آمریکا به فرهنگ نرنجاندن تبدیل شده، جایی که هر چه ممکن است موجب رنجش کسی شود را نباید گفت ...
... آیا ما نباید بیشتر، از عکس العمل خشونت آمیز در مخالفت با بیان یک عقیده ناراحت شویم تا از ابراز آن عقیده؟ آیا نباید این موضوع را بیان کنیم؟ ... آیا ما - دولت ها، ناشران، روزنامه نگاران، شهروندان - مرعوب خشونت شده ایم؟ ...
آیا روزنامه نگاران آمریکایی برای ابراز همبستگی با ناشران اروپایی باید این کاریکاتورها را منتشر می کردند؟ ... آیا این تصاویر بخشی از داستان نیستند که برای فهمیده شدن باید به نمایش در می آمدند؟ آیا حقی برای دیدن آنها هست؟ آیا مسئولیتی روزنامه نگارانه که آنها را در گزارش ها نشان دهیم وجود ندارد؟
وقتی اهانت، به گناه و جرم تبدیل می شود و موجبی برای مجازات و حتی خشونت، هیچ وقت مشخص نیست که خط قرمز کجاست؟ اما زمانی که ابراز عقیده آزاد است، این مرز به مراتب روشن تر است.
یکی از وبلاگ های فارسی با انتشار لوگوی محصولات دانمارکی و نروژی از خوانندگان خواسته: "اگر می خواهید در عمل نیز با توهین کنندگان به پیامبر عظیم الشان اسلام مبارزه کنید این کالاها را تحریم کنید". |
آیا اروپا واقعا به آزادی بیان اعتقاد دارد و آن را رعایت می کند؟ ... شاید اگر دقت کنید، در می یابید که برخورد اروپا و غرب با آزادی بیان مانند بسیاری از برخوردهای ایرانیان، متناقض است و غرب در رفتار خود کاملا عمل متناقضی را از خود بروز می دهد.
بعنوان مثال، میتوان به مساله هولوکاست در غرب اشاره نمود. اینجانب هولوکاست را نفی نمی کنم اما آیا اروپاییان برای ارایه نظرات مخالف خود پیرامون هولوکاست از آزادی بیان لازم برخوردارند؟
... به نظر می آید هربار "جهان اسلام" از چیزی رنجیده می شود، حتی چیزی خیلی کوچک، عکس العمل بسیاری از آنان خشونت است. پرچم ها یا اشیاء و حتی ساختمان ها را به آتش می کشند، غارت می کنند، انسان های بی گناه را می کشند و خواستار اعدام "توهین کنندگان" به باورهایشان می شوند.
تنها چیزی که من می توانم بفهمم این است که یک گروه رسانه ای - شاید با پشتیبانی های سیاسی مشغول موج سواری است و دارد از آب گل آلوده سیاست جهانی که دست بر قضا ایران هم - به منزله یک کشور مسلمان با کلی ادعای دهن پر کن - یک طرف ماجراست، ماهی می گیرد.
امیدوارم عقلا ملعبه این بازی سیاه نشوند. نه چهره پیامبر، که چهره هر انسان بزرگ و ارج مند دیگری را، نمی توان و نباید مخدوش کرد. این را من آزادی بیان نمی بینم: این عدول کردن از اصول اولیه انسانی به بهانه آزادی است. این قربانی کردن حقوق بعضی از انسان ها در پای اختیارات بعضی انسان های دیگر است .
تنها احساسی که من دارم این است که آزادی بیان و حقوق بشر برای بعضی ها حق تر است تا برای بعضی دیگر. اگر آزادی بیان است و حقوق بشر باید برای همه انسانها فارغ از رنگ، نژاد، جنس و دین به طور یکسان وجود داشته باشد.
آزادی و حقوق مسلمان از آزادی و حقوق غیر مسلمان، از حیث انسانی، بیشتر نیست. چرا باید بر عکس آن درست باشد؟