lasernet

امید وارم که از بازدید خود رضایتمند باشید

lasernet

امید وارم که از بازدید خود رضایتمند باشید

nima with his new albom

نیما با آلبوم جدید وارد میدان شد.

نیما
نیما

چند ماه پیش تبلیغ آلبوم جدید نیما تو تلویزیونهای ماهواره ای پخش شد و تا حالا دو تا ویدیو از این آلبوم نشون داده شده. نیما تو این سه سالی که ازش خبری نبود یک سفر ایران رفت ، ازدواج کرد و از شوی تلویزیونیش جدا شد.

نیما لطف کرده و همزمان با بیرون اومدن آلبومش یک گفتگوی مفصلی را با برنامه روزهفتم انجام داده.

گفتگو با نیما را بشنوید.


آهنگهای آلبوم مریم پائیزی
مریم پائیزی رامین زمانی شهرام آذر
می ترسم (بازخونی) پرویز مقصدی. شهرام آذر
برو دیگه مصطفی نصرالهی
کلبه(بازخونی) سعید دبیری ، پیام گنجی
جای تو خالی اردلان سرفراز، هاکوپیان
عشق اینترنتی
یک کلمه اشکان رحیمی
چه خوبه ( قدیمیه) داریوش اقبالی- علی قزل گز

از آلبوم جدیدت چه خبر؟

تهیه این آلبوم تقریبا سه سال طول کشید. چند ماهی است که آلبوم تموم شده، ولی کارهای جانبی مثل درست کردن ویدیوی آهنگها باقی مونده بود.

توی این سه سال چه تغییر و تحولاتی در زندگیت بوجود اومده؟

خیلی تغییرات بوجود اومده ولی خوشبختانه همه چیز خوب بوده. مهمترین مساله ای که باید در زندگی هر کسی اتفاق بیافته، ازدواج هست، که برای من هم اتفاق افتاد. برنامه تلوزیون را به دلیل اینکه می خواستم به موسیقی خیلی جدی بپردازم، مجبور شدم کنار بگزارم، (با وجود اینکه خیلی بهش وابسته شده بودم)) ولی خیلی دلم تنگ شده و یکسری تغییرات ظاهری هم اتفاق افتاده، که لازمه این کار هست ولی همیشه دوست داشتم که موهای سرم را با تیغ کوتاه کنم!

خدا رحم کنه!

به نظره من بغیر از یکسری کارهایی که خطر جانی داره، مثل استعمال مواد مخدر، آدم باید کارهایی را که دوست داره انجام بده .

نیما

زمان پخش این گفتگو همزمانه با پخش آلبومت در بازار، از چیزی نگران هستی؟

ناراحتم از یک سری از دوستان که بی لطفی می کنن و خیلی از آلبومها را بصورت غیرقانونی برروی اینترنت قرار می دهند و یا نسخه های تقلبی اون را به بازار عرضه می کنند. این افراد فکر می کنند که مثل رابین هود هستن که از افراد پولدار دزدی می کرده به نفع فقرا! ولی همه ما به سختی یک آلبوم را تهیه می کنیم و اگر یک آلبوم خرج خودش را درنیاره ، امکان تهیه آلبوم بعدی وجود نداره.

حالا بریم سراغ آهنگهای آلبومت، یکسری آهنگهای قدیمی را دوباره اجرا کردی و به قول معروف زندشون کردی، مثل آهنگ "چه خوبه" که اصلش برمی گرده به سی و دو سال پیش؟

آره ، شعر از علی قزل گز و آهنگ از خواننده بزرگ داریوش اقبالی هست. تمامی آهنگهایی که من بازسازی کردم، با اجازه آهنگسازها بوده و اونهایی که دسترسی بهشون وجود نداشته ، از شرکتهای پخش اجازه گرفتم.

در آهنگ "عشق اینترنتی" در مورد عشق گفتی که "اینا همش کشک و دوغه"، بیان اسن حرف خیلی دل و جرات می خواهد، مخصوصا در فرهنگ ما؟

شعر متعلق به من نیست. متن این شعر را در یک مجله تحت اسم ناشناس پیدا کردم که مدت طولانی هم از چاپش می گذشت.

نیما

نکات جالبی در این شعر هست، مثل اذیت شدن دخترها در خیابانها و ماشینها براشون بوق می زنن ...

آره، در واقع این یک انتقادی هست به چیزهای بدی که در جامعه اتفاق می افته ولی به هیچ وجه منظور این نیست که عشق کشک یا دوغه!

شاعر این آهنگ هنوز باهات تماس نگرفته؟

نه ولی خیلی خوشحال میشم که با من تماس بگیره و دوست دارم که باهاش آشنا بشم.

خودت اهل چت و اینترنت هستی؟

دوست دارم که باشم ولی وقت ندارم!

نیما

جریان آهنگ "یک کلمه" را در یک کلمه توضیح بده!

در انتهای این آهنگ شاعر میگه: "دوست دارم ، فقط همین یک کلمه" ولی کلمه دوست دارم بیش از یک کلمه هست!

ویدیوی این آهنگ هم در آلمان ضبط شده؟

پارسال به کلن رفتم و ویدوی این آهنگ را در پارک زیبای فلورا در این شهر ضبط کردیم.

حالا چرا آلمان از بین این همه جا؟

این آهنگ به یک محیط عاشقانه، رمانتیک، سرد و ابری احتیاج داشت و من با محیط آلمان آشنایی قبلی داشتم. من سالها در آلمان زندگی کردم، به مدرسه موسیقی رفتم، با یک گروه موسیقی به اسم "صداهای جدید" (New Voices) کار کردم که شش تا خانوم بودن و من که خواننده گروه بودم.


نیما

آهنگ "میترسم" هم یکی از آهنگهاییه که بازسازی کردی؟

آره، از کارهای قدیمی پرویز مقصدی با تنظیم جدید از شهرام آذر، که اکثر تنظیمها با لطف و کمک شهرام انجام شده.

ترسهای که الان در زندگیت داری چه چیزهایی هست، هم فلسفی و واقعی؟

یکی عدم سلامتی. من آدمی هستم که ورزش می کنم ولی در چند مدتی بود به خاطر یک مشکل قلبی که داشتم، ورزش را کنار گذاشته. در که ایران بودم به این مشکل قلبی پی بردم وهمین باعث بوجود اومدن ترس در زندگیم شد ولی خوشبختانه بعدا فهمیدم که مشکل جدی نیست و می تونم بدون هیچگونه ترسی ورزش بکنم ولی باز دروغ نگم هنوز در اعماق وجودم می ترسم

حالا بعد ازدرد دل تو، بریم سراغ درد دل مصطفی نصراللهی که در آلبوم جدیدت شاعر و آهنگساز آهنگ "برو دیگه" هست و این شعر داستان زندگی خودشه؟

مصطفی نصراللهی در ایران ازدواج می کنه ولی رابطش به جدایی میکشه و این شعر بیان احساس همین جدایی هست. در دبی که بودم این آهنگ را برای من خوند و خیلی به دلم نشست!

نیما

بزرگترین اتفاق زندگیت تا به حال چی بوده؟

به جرات می تونم بگم که بعد از ازدواجم وحتی شاید به اندازه همون ، برگشت من به ایران بعد از 12 سال یکی از بزرگترین اتفاقات زندگیم بوده و حتی بیان این خاطره هم منو احساسی میکنه.

از آهنگ "جای تو خالی" بشنویم، از آهنگهای قدیمی که بازخوانی کردی؟

من عاشق صدای افشین مقدم هستم و از این که دراوج معروفیت و محبوبیتش تصادف میکنه و از بین میره. سعس کردم با اجرای متفاوت و جوان پسند این آهنگ ف یاده این خواننده را دوباره زنده کنم.

نیما جان ممنون از اینکه وقتت را به ما دادی و آرزوی موفقیت واسه خودت و آلبومت داریم!

با کامران و هومن

سالن غلغله بود، به محض باز شدن درها سه ردیف دختر و پسر، چسبیدن جلوی صحنه. همون ساعت اول سالن دیگه تقریبا پر شد ولی هنوز صف طولانی ای پشت در بود.

انتظامات سالن دوبرابر کنسرتهای گذشته بود و نسل نوجوون ایرانی لندن، گروه گروه از این ور سالن می رفتن اونور سالن و همدیگر رو برانداز می کردن.

کامران و هومن

در همین دقایق اگه از این دستبندهای "جواز صحنه" ( کلمه من درآوردی ) داشتین، می تونیستین بعد از گذشتن از ستون تنومند محافظان صحنه و بالا رفتن با ترس و لرز از پلکان تاریک و سیاه کنار صحنه . . . ( هنوز جمله تموم نشده )

از اینجا گوش کنید

کامران و هومن

. . . و سابیده شدن به دیوار راهروی کم نور، به رختکن شماره ۳ وارد بشین.

اونجا درحالی که لرزه های بلندگوهای سالن، چهار گوشه اتاق رو به وز وز انداخته بود، می دیدین که کامران و هومن دارن سیم گوشی و میکروفن راداریشون رو از لای پیرهنشون رد می کنن، تا برای صحنه آماده شن.

کامران و هومن
کامران و هومن قبل از آمدن روی صحنه (رختکن سه)

بخند تا دنیا بهت بخنده

کامران و هومن

بی رودرواسی بگم از کرامات کامران وهومن، اخلاقشونه یعنی هیچوقت من کلافه و عصبی ندیدمشون. حتی دقایق قبل از رفتن روی صحنه منو راه دادن اتاقشون و چند تا عکس گرفتیم و خندیدیم.

همین نشون می ده که چقدر بچه ها ملاحظه کار و خوش اخلاقن، چون اکثر خواننده ها دقاییق قبل از رفتن روی صحنه، بد اخلاق و عصبی می شن. مسلما بچه ها هم عصبی هستن ولی اصلا به روی خودشون نمی یارن و شدیدا ملاحظه کارن.

اگه دستم به میکروفنت برسه ...

بعد از کنسرت کامران وهومن تا برگشتن تو راهرو گفتن:

کامران: آقا دیدی دو بار میکروفنمون قطع شد و این سیم میکروفن پاره شد!

هومن: بیشتر یک آهنگ رو کامران تنهائی خوند تا من سیممو پیدا کنم و میکروفنم راه بیافته.

خیلی بد شد اینقدر منو فشار دادن که محافظ صحنه نمی تونست جدامون کنه.

من اولین پسرکوچیکی که پرید رو صحنه رو از دور دیدم: نشونه گرفت، خیز برداشت و دوید خودشو محکم زد به من. بخدا نفسم بند اومد.

کامران و هومن

راستش هم همینه اگه به جمعیت نگاه کنین می بینین که موقع کنسرت، همه کسانی که جلوی صحنه هستن، خیز برداشتن که بپرن بچه ها رو بغل کنن فقط موقعیتش براشون پیش نیامد!

کامران و هومن

کامران و هومن حدود یکساعتی برنامه اجرا کردن: رقصهای هماهنگ دو نفره ، هم آوازی با مردم ( آهنگهای منوببخش، منو کم داری، بیست و فدای سرت ). دست دادن به مردم، کلنجار با حمله مردم، تحمل مه مصنوعی روی صحنه، نگاه به نورافکنهای ۵۰۰ واتی بدون عینک، و رقص و آواز بدون اینکه نفسشون بگیره. . .

کامران و هومن
کامران و هومن از پشت صحنه

کامران و هومن: باور کن من اصلا نمی فهمم که زمان چطوری می گذره، اصلا عین برق وقت می گذره و می گن آهنگ آخر رو بخونین. از قدیم گفتن اگه خوش بگذره، زود می گذره.

قاصدک ریشدار

چون طرفدارای بچه ها زیاد هستن، چاره ای نداشتم که سلام دستچینی از اونهائی که روی صحنه پاچه شلوارم رو کشیدن و باعث شدن عکسها تار بیفته و کسانی که از روزها قبل به من تلفن زدن و خواستن که ببرمشون پشت صحنه رو بهشون برسونم، ولی اصلا تصور نمی کردم که مادر خودم هم جزو اسمها باشه!

بچه ها ، مامانم سلام رسوند و گفت آهنگ "اون با من" رو خیلی دوست داره!!! ساینا از وقتی که در سالن باز شد چسبید به نرده های جلوی صحنه و گفت چون فشار زیاد بود نتونست بپره روی صحنه بغلت کنه، از ایران به من خبر دادن که تولد هر دوی شما ماه آذر بوده، این رو گلچهره از اصفهان بهم گفت.

کامران و هومن: به همگی شون سلام می رسونیم ، بله درست گفته. ۴ آذر و . . .

اتفاقا شب تولدمون با آقای بیژن مرتضوی، تو لوس آنجلس کنسرت داشتیم و خیلی هم خوش گذشت.

فقط بعدش که رفتیم شهر دالاس، پدرام، مدیر برنامه هامون ما رو غافلگیر کرد و یکدفعه دیدیم وسط آهنگ آمد روی صحنه و از ما خواست که خوندن رو متوقف کنیم و ما هم نگران شدیم و گفتیم که نکنه چیزی شده که یکدفعه صدای تولدت مبارک اومد و از پشت سرمون روی صحنه ، مایکل ( کمدین ) با دو تا دختر رقصنده با یک کیک بزرگ آمدن روی صحنه.

حالا منم خودم رو لوس کردم و قبل از اینکه بیام دیدنتون رفتم درباره خصوصیات متولدین آذر ماه تحقیق کردم و خوندم که قدرت پیش بینی زیادی دارن، درسته؟

کامران و هومن: پیش بینی؟! نه بابا ما خرافاتی نیستیم. آره شده که مثلا یک چیزهای دیدم که بعدا اتفاق افتاده و گاهی یک پیش بینی هایی کردم که کاملا برعکس شده. ( خنده توام با نگرانی چون امیدوار بودم بچه ها رویاهاشون رو برام تعریف کنن که نشد! )

کامران و هومن

از اینجا گوش کنید

اینهائی که طالع می نویسن معمولا یکسری خصلتهائی رو در مورد متولدین ماه ها می نویسن که برای هر کسی ممکنه جور دربیاد.

حالا برای آنکه کاملا یک آب سردی روی تحقیقات من بریزین و بالکل سنگ رو یخ بشم، می گن که متولدین آذر گوشه گیر هستید یا ترجیح می دین که بیشتر وقتها تنها باشین!

هومن: حالا جالبه که من اصلا اینجوری نیستم. خیلی اجتماعی ام و باید همیشه دورم شلوغ باشه.

کامران: البته لحظه هائی هم پیش می یاد که می خوای تنها باشی و بری تو فکر، ولی کمتر اینجوری می شم.

بیست و یک؟

بچه ها تو مصاحبه قبلی گفته بودن که بعد از موفقیت آلبوم بیست فورا به فکر ضبط آلبوم بعدی افتادن.

از الان با رامین زمانی و مریم حیدرزاده سوژه آهنگها و فضای شعرها رو داریم انتخاب می کنیم.

بعد از اینکه ویدیوهای فدای سرت و ... رو گرفتیم، دیگه جدی می شینیم آهنگهای آلبوم بعدی رو ضبط می کنیم.

بعد از تموم شدن کنسرتشون نیمساعتی رو در اون رختکن شماره ۳ که هواکش هم نداشت حرف زدیم و دیگه نوبت به روی صحنه رفتن ابی شد که وقتی از راهرو رد می شد که بره روی صحنه با بچه ها ملاقات کرد.

کامران و هومن

مدال

منهم دیگه بهتر بود برم بیرون چون اتاق داشت تنگتر و تنگتر می شد و بچه ها دیگه باید خودشون رو آماده کنسرت بعدی در شهر نیوکاسل می کردن که حدود ۲۰ ساعت بعد بود! بچه ها در خداحافظی به من یک نشان افتخار دادن:

ما که اسم تو رو گذاشتیم کاپیتان بهزاد! چون همیشه کلاه های کاپیتانی سرته و با هواپیما و بالن و زیردریائی و قایق خودتو می رسونی به ما، پشت صحنه. ( البته بچه ها اسب تازی رو از قلم انداختن ).

با بچه ها خوش گذشت و می دونم آروزی خیلی ها بود که جای من پیش کامران و هومن (توی این اتاق تنگ، در فاصله چند سانتی متری) می بودن و باهاشون گپ می زدن، ولی خوب دیگه بزنین به چوب که نظر نخورم.

شهرام
شهرام

شهرام از ضرب زنهای با سابقه روی صحنه است و از قدیم از زمان گروه پرواز با کامران بود تا امروز که با کامران و هومن ضرب می زنه. فقط بخاطر آرایش یا بهتره بگم گریم عجیبی که کرده بود گفتم حیفه که یک عکس نگیرم و از چسبهائی که بند انگشتهاش زده که انگشتهاش ضربه نبینه ، تصویری نداشته باشم.

ریش عجیب
ریش عجیب یکی از تماشاچیها که هیچ ربطی به مطلب نداره!

زندگی نامه ی افشین


افشین بدون شک یکی از معروفترین ستاره های پاپ ایرانیه. آهنگهاش تازه و جدیده و ترانه هاش امروزی و واقعیه.

سبک افشین مخصوص خودشه و تا بحال کسی نبوده که رپ آلمانی و شعر فارسی و گیتار راک و صداهای الکترونیک رو با هم آمیخته کنه و دل مردم رو بدست بیاره.

با دقت که به آهنگهای افشین گوش کنید ( نسخه های کپی شده به درد نمی خوره ) متوجه می شوید که از بهترین و بالاترین استودیوها و تکنولوژی موسیقی روز استفاده کرده، تا حدی که از رقبای آمریکائی و اروپائی خودش هیچی کم نداره.

اخیرأ چهارمین آلبوم افشین، "ماچ " وارد بازار شده و هنوز چیزی نشده دل همه رو برده.

آخه هم تنظیمهای “K.O” ‏( تهیه کننده اش در آلمان) ‏متفاوته و هم ملودی های افشین فورأ سر زبون می افته و شعرهای که انتخاب می کنه، تکه کلام جوونها می شه.


افشین
افشین

حالا یک زندگی نامه از افشین:

افشین متولد ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۵۷ .

محل تولدش بابله و از هفت سالگی به همراه خانواده اش در تهران زندگی کرده.

۱۰ ساله بود که گیتار دستش گرفت ( به تشویق شوهر خاله اش، کیا ) و شعر گفت و آهنگ ساخت.
افشین

سال ۱۳۷۴ با خانواده اش به آلمان ( شهر مانهایم ) مهاجرت کرد و موسیقی رو جدی تر ادامه داد، چرا که دیگه مثل ایران محدودیتی برای پیشرفتش نبود.

نیتجه این شد که در سال ۱۳۷۸ با شرکت پارس ویدیو قرارداد امضا کرد و آلبوم " بوی بارون " به بازار اومد.

دومین آلبوم افشین، " ستاره " سال ۱۳۸۱ بوسیله شرکت ترانه بیرون آمد. این اولین کاری بود که با K.O.‏ یعنی همون تهیه کننده اش در آلمان، ساخت.

آلبومی که بیشتر از همه صدا کرد، آلبوم " آس و پاس " افشین بود که یکسال پیش (۱۳۸۳) بیرون آمد و شهرت افشین رو جهانی کرد.

" آس و پاس " مخلوطی از موسیقی رقصی، هیپ هاپ و ریتمهای ایرانی و رپ آلمانی بود؛ کاری به معنای واقعی کلمه جذاب و متفاوت با اونچه که در بازار موسیقی ایرانی وجود داشت.

افشین

‏اجرای زنده افشین، خیلی باحاله.

اگه ویدیوهاش رو دیده باشین یا که کنسرتهاش رفته باشین حتما متوجه شدید که چطوری صحنه رو با رقص و اجرای گروهی داغ و پر جنب و جوش می کنه.

اجرای افشین برخلاف اجراهای معمول ستاره های پاپ، فردی نیست و وقتی که روی صحنه می یاد با نوازنده های آلمانیش و برادرش امیر و کار رقص امیرعلی، انگار ویدیو کلیپ اجرا می کنه.

افشین در بیشتر پایتختها و شهرهای بزرگ دنیا برنامه اجرا کرده: ونکوور، تورنتو، و مونترال در کانادا، آتلانتا، واشنگتن و لس آنجلس در آمریکا، در بریتانیا شهرهای لندن، منچستر، برمینگام و لیدز، در کوپنهاک دانمارک. استکهلم، مالمو، و گوتنبرگ (یوتی بری) سوئد، در پایتخت بلژیک، بروکسل و وین در اتریش و البته آلمان.

الان هم مشغول ضبط ویدیوهای "بی خیال" و "از اینجا برو "هست و بعدش هم کنسرتهای کانادا و آمریکاش شروع می شه.